رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 249443

درباره جنس اصلاح‌طلبی هاشمیرفسنجانی

ساعت24-تاریخ جامعه بشری به یاد ندارد یک نظام سیاسی یا حاکمان یک سرزمین و کشور توانسته باشند رضایت صدردرصدی نخبگان و شهروندان را به دست آورده باشد. ناراضیان از حکومت و حاکمان در اندازه‌های کوچک و بزرگ در هر دوره و در هر سرزمینی بوده و هستند.

هاشمی رفسنجانی
style="text-align:justify">
محمدصادق جنان‌صفت

بخشی از ناراضیان از حاکمان ممکن است به اهداف حاکمیت وفادار باشند اما دستگاه دیوان‌سالاری منصوب یا منتخب حکومت و شهروندان را نالایق و ناکارآمد می‌دانند و باور دارند که می‌توان گروه‌های کاری کارآمدتر جایگزین کارگزاران کرد. به طور مثال می‌توان تصور کرد یک نظام سیاسی عدالت را مقوله‌ای شریف و ضروری و مقدس می داند و برای دستیابی به آن هر کاری می‌کند اما روش‌های رسیدن به عدالت را بلد نیست یا کارگزارانش دانش کافی برای رسیدن به این هدف را ندارند. یک دلیل دیگر نارضایتی گروهی از شهروندان می‌تواند به اهداف استراتژیک یا حتی میان‌مدت‌ حاکمان باشد، گروه‌های ناراضی باورشان شاید این باشد که اهداف بلندمدت حاکمیت به زیان منافع ملی و یا در سطحی پایین‌تر برخلاف منافع این گروه است. حکومت‌ها و نظام‌های سیاسی به میزانی که اعتقاد به دموکراسی دارند اجازه می دهند شهروندان نا راضی صدای خود را بلند کرده و دیگران را متوجه خواست‌های خود کنند تا به انها یاری رسانده و ناراضیان را یاری کنند. از طرف دیگر ناراضیان نیز به میزانی به سنت‌های دموکراتیک باور دارند برای رسیدن به اهداف خود و اظهار نارضایتی روش‌هایی را انتخاب می‌کنند. یکی از این روش‌ها که از خصلت‌های دوران معاصر است «اصلاح‌طلبی» است.
اسلاح طلبی در این نوشته و با توجه به آنچه در پیش نگاشته شد یک روش در برخورد با حاکمان برای نشان دادن نارضایتی و تلاش برای دگرگونی در ساختارها و بافت نظام‌های سیاسی است. روش اصلاح‌طلبی برای دگرگونی به ویژه در روش‌های تنبیه حکومت‌کنندگان با انقلابی‌گری تفاوت‌های بنیادین دارد. یکی از این تفاوت‌ها دوری و اجتناب از انواع خشونت در روش و در مسیر رسیدن به خواست‌ها است. ذهن اصلاح طلبان این گونه نیست که برای رسیدن به هدف‌های اصلاح‌طلبانه باید یک نظام سیاسی را از بیخ و بن و در یک دوره کوتاه‌مدت دگرگجون کرد و در این دوره کوتاه از هر ابزاری و از هر شیوه‌ای استفاده کرد حتی اگر کار به خشونت منجر شود.
اصلاح‌طلبان برخلاف انقلابیون، روش‌های مداراجویانه، بردبارانه و بر پایه آگاهی‌های همه گروه‌های اجتماعی را برای دگرگونی پذیرفته و نمی‌خواهند روش‌های خشونت‌آمیز و بنیان‌برانداز را به کار گیرند. اصلاح طلبان با پشتوانه سخن گفتن، گفتمان‌سازی آگاهی‌بخش و متقاعد کردن حکومت برای اداره بهتر جامعه به کار خود می‌پردازند. اصلاح‌طلبی کمتر برای دگرگون‌سازی، روش‌هایی را پیدا و اجرا می کند که هزینه‌هایش برای کل شهروندان کمتر از هر روش دیگر باشد و ذهن و دل حاکمیت را نیز وادار کند از این روش برای حرف زدن استفاده کند. رهبران ناراضیان در یک جامعه نیز بر پایه آنچه نوشته شد را می‌توان به دو دسته کلی رهبران اصلاح‌طلب و رهبران انقلابی تقسیم‌بندی کرد. احزاب و جمعیت‌های سیاسی نیز بسته به روش برگزیده برای رسیدن به قدرت سیاسی به دو دسته کلی احزاب اصلاح‌طلب و احزاب انقلابی تقسیم می‌شوند.
هاشمی‌رفسنجانی ناراضی انقلابی
آیت‌الله اکبر هاشمی‌رفسنجانی که روز 19 دی ماه 1395 و در سن 82 سالگی چشم بر جهان فرو بست، بدون تردید یکی از رهبران مبارزه در برابر رژیم گذشته به حساب می‌آید. آن طوری که از صحبت‌های دگیران برمی‌آید وی در کنار برخی دیگر از روحانیون طرفدار آیت‌الله العظمی سید روح‌الله خمینی(ره) از بزرگان و رهبران مبارزه به حساب می‌آید. اکبر هاشمی رفسنجانی طلبه‌ای پرشور در حوزه علمیه قم بود که تشخیص داده بود رژیم شاهنشاهی همان حکومت مطلب وی، دوستانش و شهروندان مذهبی ایران نیست. این روحانی جوان و ناراضی شاید در مسیر نشان دادن نارضایتی خویش از حاکمان رژیم شاهی روش اصلاح طلبی را آزمایش کرده بود اما چون راه را مسدود می‌دید به انقلابی‌گری روی آورد. هاشمی رفسنجانی در نوشته‌ها و در عمل نشان داده که وفاداری تام و تمام به اهداف بزرک آیت‌الله العظمی روح‌الله خمینی(ره) داشته است. دقت در فرآیند مبرازه آیت‌الله العظمی خمینی(ره) با رچیم شاهی موید این است که ایشان از سر اصلاح‌طلبی کار نصیحت به شاه را در دستور کار قرار داد اما این روش به دلیل ذات غیردموکراتیک رژیم شاهنشانی به بن‌بست خورد و مرجع تقلید وقت انقلابی‌گری پیشه کرد. هاشمی‌ رفسنجانی نیز بدون تردید این فرآیند را طی کدره است و مسدود شدن راه او را از یک نویسنده و ناشر کتاب و رسانه به فردی که حالا می‌خواست حتی مبارزه مسلحانه کند تبدیل کرد.
هاشمی رفسنجانی در دهه 1350 دیگر ار مرزهای اصلاح‌طلبی به معنایی که در این نوشته آمد عبور کرده و یک انقلابی تمام عیار بود که روش‌های خشونت‌آمیز برای فروپاشی رژیم گذشته را مباح می‌دانست. داستان سرسختی وی در برابر شکنجه‌های جسمی در زندان‌های شاه که قصد داشتند او را از انقلابی‌گری دور کنند نشان می‌دهد که وی به نتیجه قطعی رسیده بود که رژیم اصلاح‌پذیر نیست و ذات آن را ناپاک م‌دانست. انقلابی‌گری وی تا روزی که از زندان آزاد شد و تا روزی که انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسید ادامه داشت.
هاشمی رفسنجانی حاکم انقلابی یا اصلاح‌گر
آیت‌الله فقید اکبر هاشمی رفسنجانی بلافاصله پس از 22 بهخمن 1357 یکی از رهبران نظام انقلابی جمهوری اسلامی شد و تا زمان درگذشت بنیانگذار نظام دومین مقام بلندمرتبه قانونگذاری و اداره‌کننده جنگ به مثابه مهم‌ترین مساله نظام درآمد. بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به دلایل گوناگون برای اداره کشور پس از فروپاشی رژیم قبلی مردی از جنس اصلاح طلبی یعنی شادروان مهدی بازرگان را به عنوان نخست‌وزیر انتخاب و معرفی کرد. زمان زیادی نگذشت که امام خمینی(ره) به این نتیجه رسید که مهندس بازرگان و اعضای کابینه‌اش آن درجه‌ای از انقلابی‌گری که مستلزم دوران گذار است را ندارد و این را علنی کرد. آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی در این مجادله میان انقلابی‌گری امام خمینی(ره) و روش اصلاح‌گرایانه و تدریجی دولت موقت از سر اعتقاد و با توجه به سابقه‌ای که داشت در سمت انقلابی‌گری ایستاد. آیت‌الله فقید، هاشمی رفسنجانی در انقلاب علیه نهادهای برجای مانده از رژیم گذشته با بنیانگذار انقلاب و سایر انقلابیون معتقد به امام خمینی(ره) سازگار بود و برنامه‌های تهیه دشه برای تاسیس نهادهای متعلق به نظام جدید را تایید و برای زاد و رشد آنها تلاش می‌کرد. در همه سال‌هایی که وی همراه و همگام و پشتیبان امام خمینی(ره) بود از میان روش‌های اداره کشور روش انقلابی‌گری را اجرا کرد.
جرقه اصلاح در دولت سازندگی
پس از رحلت امام خمینی(ره)، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از پایه‌های نظام در منصب ریاست مجلس و سپس در مقام رییس‌جمهور منتخب مردم، به مرور به سوی روش‌های اصلاح طلبانه آمد. نخستین گام او در این مسیر انتخاب کابینه‌ای بود که در میان شخصیت‌های همراه نظام عموما روش‌های اصلاح طلبانه و اعتدالی را می‌پسندیدند. کنار گذاشتن چهره‌های انقلابی مثل بهزاد نبوی به عنوان شاخص انقلابیون از وزرات صنایع سنگین و آوردن هادی نژادحسینیان که در غرب تحصیل کرده بود یک نماد به حساب می‌آمد. انتخاب سید محمد خاتمی به عنوان وزیر ارشاد، عطاءالله مهاجرانی به عنوان معاون پارلمانی، شادروان محسن نوربخش به عنوان وزیر اقتصاد که روش‌های مداراجویانه در حوزه فرهنگ و اقتصاد را بر روش‌های انقلابی ترجیح می‌دادند نشانه‌ای از دگرگونی اندیشه‌ای در ذهن آیت‌الله به حساب می‌آید. آیت‌الله فقید در دوران ریاست جمهوری تلاش کرد پای صاحبان سرمایه خارجی و ایرانیان مقیم خارج را به ایران باز کند که با روش‌های انقلابی‌گری ناسازگار بود. وی با پذیرفتن نقدهای تند انقلابیون چپ مذهبی که سیاست اقتصادی او را نسخه بانک جهانی دانسته و روش‌های او برای پذیرفتن سرمایه‌داران را برخلاف اصول و ارزش‌های اولیه انقلاب می‌دانستند نشان داد که می‌خواهد با روش‌های اصلاحی کار اداره جامعه را پیش ببرد. دولت اول هاشمی رفسنجانی بیشترین اصلاح‌طلبی را در حوزه کسب و کار و اقتصاد نشان داد. وقتی وی پذیرفت که می‌توان و باید سهام شرکت‌های دولتی را به بخش خصوصی فروخت نشان داد که قصد اصلاح ساختار اقتصاد به شدت متمرکز دولتی را دارد. اصلاح‌طلبی آیت‌الله فقید در حوزه اقتصاد بدون تردید به دگرگونی‌های اساسی در ساختار قدرت سیاسی منجر می‌شد. کاهش قدرت نهاد دولت و افزایش قدرت نهادهای مدنی به ویژه بنگاه‌ها از مسیر خصوصی‌سازی یک حرکت اصلاحی قابل اعتنا در تفویض قدرت حکومت به حساب می‌آمد. استفاده از منابع ارزی خارجی به شکل سرمایه‌گذاری یا فاینانس و یوزانس نوعی اصلاح در دیدگاه‌های سخت انقلابیود بود که حاضر نبودند این اتفاق بیفتد و می‌گفتند «استقلال کشور» تضعیف می‌شود. هاشمی رفسنجانی در 8 سال فعالیت خود در مقام ریاست جمهوری اما از سوی دو جناح اصلی حاکم بر جریان سیاسی تحت فشار بود که روش‌های حکومت‌داری غربی را زیر نظر صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی را بر روش‌های انقلابی ترجیح داده است.
اصلاح‌طلبی در برابر اصولگرایی
شاخه چپ حاکم بر ایران که در دهه 1357 تا 1367 قدرت بلامنازع بوده و اکثریت نهادهای قدرت – به جز شورای نگهبان – را دراختیار داشتند در سال‌های ریاست هاشمی رفسنجانی بر نهاد دولت هرگز با او سازگار نشدند. این شاخه از انقلابیون به ویژه نصل جوان‌تر آنها که در جوانی خویش ریاست در نهادهای امنیتی و قضایی را تجربه کرده بودند در این سال‌ها به مرور از اندیشه انقلابی‌گری به معنای آنچه در دهه نخست انقلاب حاکم بود دور می‌شوند. بخشی از این دور شدن از سر ناچاری بود چون نهادهای اصلی قدرت مثل دولت، مجلس و قوه قضاییه دیگر در اختیار آنها نبود و بخشی دیگر از این دور شدن آشنایی ذهنی با مفاهیم مدرن در نشست و برخاست با روشنگران مذهبی مثل سروش و استادان سیاسی مثل بشیریه بود. سال 1375رو به پایان بود ک شاخه چپ مذهبی حاکم در دهه 1357 تا 1367 خود را برای مصاف در صحنه انتخابات ریاست جمهوری حاضر می‌کرد. قرعه فال به نام وزیر ارشاد دولت اول سازندگی افتاد و سید محمد خاتمی در خرداد 1376 توانست به آرای بالا رقیب خود از جریان اصولگرا را شکست دهد. اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان جوان حالا توانسته بودند یاران پیدا و پنهان خود را به دستگاه‌های پرشمار دولتی بفرستند، اما اقتصاد ایران را از سر ناگزیری یا میل به همان تیمی دادند که اصلاح‌طلبی اقتصادی را در دولت‌های سازندگی پیش می‌بردند. به این ترتیب بود که احزاب و جمعیت‌های سیاسی پرشمارتری سوار قطار اصلاحات شدند. در فاصله زمستان 1376 تا زمستان 1378، اصلاح‌طلبان حاکم بر دولت با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی تضاد بزرگی نداشتند تا اینکه انتخابات مجلس ششم پیش آمد.
هاشمی اصلاح‌طلب معرفی نشد
اصلاح طلبان به مثابه یک جریان سیاسی در سال‌های 1376 تا 1378 توانستند ضمن اینکه چتر خود را برای کشاندن افراد بیشتری از همه کادرهای انقلابی گسترده کنند با استفاده از فضای باز ناشی از پیروزی بر اصولگرایان جوانان پرشوری را در بدنه اجتماعی خود جای دهند. حالا و در مقطع انتخابات مجلس ششم،‌ این جریان سیاسی که عنوان اصلاح‌طلبی را در انحصار خویش قرار داده و با حزب کارگزاران سازندگی و حتی روشنفکران حاضر نبودند برخی بی‌مهری‌ها نسبت به هاشمی را قبول کنند نیز ناسازگار شدند برای پیروزی یک راه سخت را انتخاب کردند. این روزها که می‌شود در سایه عبور از هیجان سال 1378 به ماجرای انتخابات مجلس ششم فکر کرد می‌توان به خوبی دید که جریان منتسب به اصلاح‌طلبی برای جلب آرای شهروندان و حفظ بدنه اجتماعی خود باید یکی از بزرگان نظام را هدف قرار می‌داد. با توجه به مجموعه شرایط، آیت‌الله فقید هاشمی رفسنجانی هدف اصلی مخالفت اصلاح‌طلبان در نپذیرفتن ارکان نظام معرفی شد. در فاصله چند ماه به انتخابات اصلاح‌طلبان هر چه زشتی و بدی در هر مساله‌ای بود را به حساب آیت‌الله هاشمی رفسنجانی ریخته و او را از جریان اصلاح‌طلبی دور کردند. آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی برخلاف انتظارش در میدان رقابت با چهره‌های ناشناشی که نامشان در فهرست اصلاح‌طلبان بود شکست نسبی خورد و مدتی در بدترین شرایط قرار گرفت.
برگشت تدریجی دوجانبه
جناح سیاسی اصولگرایان پس از شکست سختی که در 3 انتخابات پی‌درپی خوردند به آرامی سازمان خود را برای مواجهه با جریان اصلاح‌طلبی سامان داده و با جمع‌آوری همه نیروهای ضداصلاحات به مقابله با دولت و مجلس ششم پرداختند. شدت تخاصم اصولگرایان باجناح اصلاح‌طلبی به اندازه‌ای شد که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که خود سنگ بنای بخشی از پیروزی سید محمد خاتمی بود به مرور به کمک دولت آمد. رفتار و گفتار آیت‌الله فقید در حمایت از دولت به مرور رگه‌هایی از اعتدال را آشکار کرد که نه تنها با رفتارهای اصلاح‌طلبانه تناقض و تضاد نداشت بلکه سازگاری و همپوشانی کافی نیز با این گفتمان داشت. هاشمی رفسنجانی در انتخابات هشتم ریاست جمهوری به طور ضمنی پشت کاندیدای اصلاح‌طلبان ایستاد و راه آشتی را باز کرد. اصلاح‌طلبان در جریان اداره مجلس ششم شاید به فقدان بردی با ویژگی‌های آیت‌الله رفسنجانی رسیده بودند اما کاری نمی‌شد کرد و 4 سال بعد که مجلس را به هر ترتیب از دست دادند فقط دولت را داشتند که زیر ربگاری از مخالفت‌های اصولگرایان قرار گرفت. حالا و در شرایطی که انتخابات نهم ریاست جمهوری برگزار می‌شد جریان اصلاح‌طلبی هنوز دلشان با آیت‌الله نبود و تنها در فاصله یک هفته در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری نهم بود که با همه قوا پشت کسی ایستادند که سال‌ها انکارش می‌کردند و البته سبب نامحبوبیت او نیز بودند. آیت‌الله فقید اما از 1384 به بعد جریانی از همه نیروهای معتدل اصولگرایان و اصلاح‌طلبان را با روش خود گرد آورد و نشان داد اصلاح‌طلبی از جنس خودش در ایران کارساز است. رخدادهای تلخ انتخاقات ریاست‌جمهوری دهم و پراکنده شدن اصلاح‌طلبان و مقاومت جانانه آیت‌الله فقید در برابر فتارهای خارج از عرف دولت و نهادهای حامی او موجب شد تا اصلاح‌طلبی یکپارچه‌تر شده اما جنس آن از جنس هاشمی رفسنجانی شد. آیت‌الله فقید اما با همان روش‌های هوشمندانه خود توانست اصلاح‌طلبی را توسعه داده و همه نیروهای ضداصولگرایی را زیر چتر خود آورده و با حمایت از حسن روحانی بار دیگر اصلاح طلبان را از اینکه برای همیشه از قدرت سیاسی در متن و بطن این نظام طرد شوند را امیدوار کرد. بدون تردید و در چارچوب ویژگی‌های اصلاح‌طلبی مورد نظر در این نوشته، آیت‌الله فقید به مرور از انقلابی‌گری دور و به اصلاح‌طلبی از جنس تعریف شده خودش روی آورد. او در همه سال‌های پس از 1376 بردباری و مداراجویی و دوری از روش‌های انتقام‌جویانه و غلتیدن به قدرت را پیشه کرد و نشان داد می‌خواهد ضمن حفظ اصل نظام سیاسی حاکم بر ایران اما راهکارها و روش‌های مدرن‌تر را برای افزایش کارآمدی این نظام به کار گیرد. جنس اصلاح‌طلبی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی ناب و منحصر بفرد بود. او وفادارترین کادر از میان کادرهای اصلی همراه بنیانگذار انقلاب و نظام جمهوری اسلامی به این نظام بود و ارکان اصلی آن در قانون اساسی را پذیرفت.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها