رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 170007

نذری بزرگ برای دیدار فرزند، بزرگمردی که خود را وقف مردم کرد در ماه عسل

ساعت24- از روستای یل آباد در 6 کیلومتری ساوه آمده بود. روستایی که مهد کشتی گیران بوده و غالب اهالی آن مذهبی، کشاورز و باغدار هستند. در 19 سالگی به همراه خانواده به تهران آمدم،در تهران ازدواج و خداوند به من یک فرزند داد. تنها پسرم در 16 سالگی راهی جبهه و جنگ شد که به نذری برای دیدار مجدد فرزندم منجر شد. در برنامه بیست و یکم ماه عسل احسان علیخانی میزبان بزرگمردی بود که در هجران فرزندش یعقوب وار گریست و با دیدار او روی به زندگی علی وار آورد.

20.jpg
img alt="" height="453" src="http://www.saat24.com/d/2016/06/28/3/314544.jpg" width="680" />

در برنامه بیست و یکم ماه عسل احسان علیخانی از مهمانانش دعوت کرد تا وارد قاب "ماه عسل" شود. حاج محمود حمیدی به همراه فرزندش از روستای یل آباد در 6 کیلومتری ساوه آمده بود. روستایی که مهد کشتیگیران بوده و غالب اهالی آن مذهبی، کشاورز و باغدار هستند. وی اظهار کرد: در یلآباد متولد شدم و در 19 سالگی به همراه خانواده به تهران آمدم. پدرم تاجر، کشاورز و دامدار بود، مجدد ازدواج کرد و خانواده از هم متلاشی شد. پدرم بخشی از دارایی خود را به یکی از برادرانش سپرد و دامهایش را فروخت و به تهران کوچ کردیم. حاج محمود بیان کرد: در تهران ازدواج کردم و خداوند به من یک فرزند داد. بعد از انقلاب تنها پسرم در 16 سالگی راهی جبهه و جنگ شد. مسعود گفت: با رضایت کامل پدرم رفتم، با اینکه توانایی جعل امضای پدرم را داشتم اما رضایت او را گرفتم و اعزام شدم.

نذری بزرگ برای دیدار فرزند


پریناز فروزان: علیخانی بیان کرد: از پس این ماجرا اتفاقی در خانواده شما میافتد و آن اینکه تنها پسر شما به جنگ رفته و اسیر میشود. در شرایطی که سالها از روستا و زادگاه خود دور بودید و یک نذر به ذهن شما خطور میکند. حاج محمود اظهار کرد: در نبود مسعود به طور کل متلاشی شدم و هیچ کاری از دستم برنمیآمد. فقط گریه و بی تابی میکردم که فرزندم کی میآید؟ همین شد که به امام رضا (ع) گفتم: اگر فرزندم سالم برگردد قول میدهم امامزاده اسماعیل (ع) که به عنوان یکی از برادران امام رضا(ع) شناخته میشود، به یلآباد برمیگردم و متولی امامزاده میشوم، 8 سال بعد از این نذر پسرم از اسارت بازگشت. مسعود حمیدی در سال 1370 آزاد میشود و به تهران برمیگردد. حاج محمود با یک انگشتر عقیق که از نوکری امام رضا به یادگار داشته به یلآباد برمیگردد تا بقعه امام زاده اسماعیل را بازسازی کند. به نقل از اهالی یلآباد حاج محمود بقعه مطهر امامزاده را که تا آن زمان به فراموشی سپرده و مورد بی توجهی و بی مهری واقع شده بود بازسازی و مناطق اطراف آن را آباد میکند.


بازگشت به زادگاه برای ادای نذر


حاج محمود عنوان کرد: در سال 82 به یلآباد برگشتم. ابتدا به مدت 3 سال در امامزاده کار کردم و با تقاضای شورای روستا در شورا شرکت کردم. در حال حاضر علاوه بر تولیت امامزاده، 9 سال است که رئیس شورای روستای یلآباد هستم. در طول این 9 سال شاید حدود 90% خرابیهای یلآباد آباد شده است. علیخانی تأکید کرد: نکته جذاب این است که برای حل هر گرفتاری که در روستا رخ میدهد سراغ حاج محمود میآیند. وی پرسید: چه اتفاقی باعث شد که پس از بازگشت به یلآباد فراتر از بازسازی امامزاده و ادای نذر به گرهگشایی از مشکلات مردم مشغول شدید؟ حاج محمود پاسخ داد: وقتی مشکلات و گمراهی جوانها را در کوچه و خیابان میدیدم عذاب میکشیدم. انسان اگر وجدان داشته باشد به هدایت، راهنمایی و کمک به جوانان فکر میکند. انسان قابل هدایت است و راه چاره همیشه زندان و مجازات نیست.


از بازسازی امامزاده تا گرهگشایی از مشکلات مردم


احسان علیخانی پرسید: اگر این اقدامات فقط با استفاده از پول خودتان نبوده، چطور توانستید در شرایطی که به سادگی نمیتوان اعتماد کرد، اعتماد مردم را به دست بیاورید؟ حاج محمود بیان کرد: برای انجام هر کاری و در هر پست و مقامی ابتدا باید باور مردم را به دست آورد. من به آنچه گفتم عمل کردم و مردم وقتی به مرور عمل من را دیدند، اعتمادشان زیاد شد و هر چه من بگویم نه نمیگویند. من ضریح را ساختم، امامزاده را آباد و هزینه کردم اما اینکه مردم بیایند صرفا در را ببوسند چه فایدهای دارد؟ باید بتوان از این طریق مشکلات مردم را برطرف کرد. فقط معنویات و صرفا نماز خواندن در امامزاده ملاک نیست، مادیات هم باید در نظر گرفته شود. مهم این است که گرهگشایی صورت بگیرد. من باید بدانم پولی که مردم در ضریح میاندازند یا نذر امامزاده میکنند کجا و برای حل چه مشکلی هزینه کنم. در طول سال 15 جهیزیه تهیه و به نیازمندان مناطق و نقاط مختلف اهدا میکنیم. به اعتقاد من بهترین شغل و عبادت خدمت کردن است. من برای هر پروندهای در ساوه اقدام کردم قاضیهای ساوه و مأمورین کلانتری و ... به حرف و نیت من اعتماد کرده و با کمک و همکاری آنها پرونده را حل و فصل کردیم.


حل مشکلات مردم دغدغه حاج محمود


علیخانی پرسید: از این حجم از مراجعه افراد به خودتان خسته نشدید؟ مسعود گفت: اگر روزی کسی به پدرم مراجعه نکند حوصلهاش سر میرود. شاید پدرم خودش نگوید، پدر من شاید تمام سرمایهاش در زندگی را خرج امامزاده و روستا کرد، شاید از نظر مالی چیز زیادی نداشته باشد. اما در آن روستا و حتی در کل ساوه سرمایهدارترین فرد است. سرمایه پدر من اعتماد مردم است. وقتی یک نفر
از نطر مالی و جانی همه دارایی و وقت خود را وقف دیگران میکند مردم به او اعتماد میکنند. پدرم در مقطعی همه دارایی خود را صرف امامزاده و روستای زادگاهش کرد. و برای دیدن ما باید از روستا مرخصی بگیرد. حاج محمود گفت: از روستا نمیروم چون هرگاه از روستا به سمت تهران حرکت میکنم غصهدار میشوم. مسعود افزود: اهالی روستا نیز از نبود پدرم ناراحت میشوند و به پدرم با جان و دل خدمت میکنند.


مردی که علیوار زندگی میکند


حاج محمود اذعان داشت: اگر یک هزارم خصلت علی بن ابیطالب(ع)، از مردانگی، از خودگذشتگی، بذل و بخشش، دستگیری و ... در وجودمان شکل بگیرد برای همیشه ما، در دو دنیا کافی است. وقتی یا علی(ع) میگوییم باید یکهزارم خصلت حضرت علی(ع) را بیاموزیم. من همیشه این حرف را به اهالی روستا میگویم. زیارت تنها کافی نیست. اگر کسی مشکلی دارد، باید آن نیاز را بر طرف کرد. علیخانی پرسید: صبر میکنید تا به سراغ شما بیایند یا شما به دنبال حل مشکلات مردم میروید؟ حاج محمود توضیح داد: از هر مشکل کوچک و بزرگ مردم که با خبر میشویم برای حل آن اقدام میکنیم. از تعمیر پشت بام خانه، تأمین بخاری و کولر و پرداخت قبض برق، تا تقبل هزینه درمان بیماری، آشتی دادن زن و شوهر و حل مشکلات جدی اهالی، بر اساس لیست و آماری که داریم گرفتاری مردم را حل میکنیم.


بازگشت پسرم بهانه بود


حاج محمود در پاسخ به سؤال علیخانی که عنوان کرد اگر آقا مسعود از جنگ برنمیگشت شما به یلآباد برنمیگشتید بیان کرد: برمیگشتم. چون از کودکی به زادگاهم و به ویژه امامزاده علاقه داشتم. اما موقعیت ایجاب نمیکرد. این موضوع جرقه و بهانهای برای برگشتن شد. علیخانی گفت: همین صداقت حاجآقا باعث شده که تا این حد عزیز و محبوب مردم در روستا باشد. حاج محمود اظهار کرد: هیچ کس نمیتواند عزیز دیگران شود. خدا باید بخواهد و انسان را عزیز کند و خودش هم باید کمک کند. کسانی هستند که پول هم دارند اما نمیتوانند در چنین مسیری خرج کنند. وی افزود: امامزاده را به پایگاهی برای انسجام مردم تبدیل کردیم و به عنوان یک نیروی جذب مردم را به سمت خود میکشد.


آرامش مردم هدیه الهی است


مسعود در بیان علت اینکه از فعالیتهای پدر در سن بالا رضایت دارد توضیح داد: من با وجود تمام گرفتاریها وقتی به پدرم سر میزنم آنقدر میزان مراجعه به پدرم زیاد است که در طول چند ساعتی که کنار او هستم کمتر فرصت صحبت کردن با او را پیدا میکنم. و تماشای احساس آرامش مردم بعد از مراجعه به پدرم بزرگترین هدیه الهی به من است. با وجود اینکه دلتنگ پدرم میشوم و خودم و فرزندانم او را دیر به دیر میبینیم ولی این احساس که پدرم در جایی مثمر ثمر است و مردم از وجود او استفاده میکنند موجب آرامش خاطر من است. حاج محمود در پاسخ به این سؤال که در سن 83 سالگی قصد بازنشستگی ندارد عنوان کرد: سن مطرح نیست. هر کس که قصد خدمت کردن دارد و به دنبال جمعآوری کمک مالی برای نیازمندان است کمی هم باید از آبروی خود هزینه کند. من افرادی را میشناسم که درآمد بالایی دارند و سرشار از عشق و کمک به مردم هستند و تمام دارایی خود را خرج کمک به نیازمندان میکنند.


اقدامات خیرخواهانه برای آبادسازی یلآباد


حاج محمود در بیان اقدامی که حال دل او را خیلی خوب کرده توضیح داد: در یکی از ساختمانهایی که به عنوان دارالقرآن ساخته و وقف شده سالنی را برای ترک اعتیاد اختصاص دادیم. در سال حدود 15 نفر در آنجا ترک میکنند. پیش از این در یلآباد حدود 400 نفر معتاد وجود داشت اما در حال حاضر به 20 نفر هم نمیرسند. علیخانی ضمن تأیید این مطلب افزود: قبلا آن منطقه جرم خیز هم بوده، اما امروزه خیلی آباد و امن شده است. حاج محمود در ادامه بیان کرد: بیشتر وقت خود را با جوانها میگذرانم، با من درد و دل میکنند و مشکلاتشان را با من مطرح میکنند. با استفاده از کمکهای مردمی و با استفاده از صندوق امامزاده یک درمانگاه 20 اتاقی، یک ورزشگاه، ایستگاه آتشنشانی و پارک احداث کرده ایم و همچنین تمام کوچه های خاکی را آسفالت کرده ایم.


گرفتن رضایت برای محکوم به اعدام


در بخش بعد آیتمی پخش شد که در آن حاج محمود از اولیای دم در یک پرونده قتل رضایت قاتل را گرفت و او را اعدام نجات داد. خانواده قاتل به "ماه عسل" آمدند. عموی کریم گفت: هر چه قدر از خوبیهای حاج محمود تعریف کنیم کم است. آزادی کریم را اول به خدا و بعد به حاج محمود مدیون هستیم. حاج محمود گفت: برای گرفتن رضایت از این خانواده به خدا توکل کردم. خیلی سخت میگرفتند اما حتی اگر نه میگفتند باز هم برای گرفتن رضایت اقدام میکردم. مادر کریم عنوان کرد: فکر نمیکردم به آزادی پسرم رضایت بدهند، خیلی غصه خوردم و گریه کردم و از حاج محمود تقاضا کردم تا رضایت پسرم را بگیرد. حاج محمود اذعان داشت: اگر به من فحش هم میدادند برای گرفتن رضایت و بخشش اقدام میکردم. حاج محمود بیان کرد: برای کریم شرط کردهام که مرد باشد، علیوار زندگی کند، دنبال دعوا و درگیری نباشد. عموی کریم گفت: قرار است حاج محمود مغازهای را در اختیار کریم بگذارد تا زیر نظر حاج محمود اشتغال داشته باشد. حاج محمود در پایان بیان کرد: به همه کسانی که امکانات مالی دارند و میتوانند توصیه میکنم که هر چه قدر در راه خدا بپردازند خداوند 10 برابر آن را به آنها برمیگرداند. اگر واقعا علی میگویند، علیوار زندگی کنند. اگر در چنین شبهایی برای حضرت علی(ع) سیاه میپوشند، مثل علی بن ابی طالب (ع) زندگی کنند. به مردم احسان کنند و آنهایی که پول ندارند از کسانی که توان مالی دارند برای کمک به نیازمندان طلب کنند. عموی کریم اظهار کرد: حاج محمود هرچيزي بگويد همه انجام ميدهند ، از بس شسته رفته و امين است.

در خواست از مسئولان زندان ها

احسان علیخانی در آغاز قاب بیست و یکم "ماه عسل" با اشاره به برنامه روز گذشته عنوان کرد: روح الله از قصه و ماجرایی روایت کرد که عجیب، پیچیده و پرفراز و نشیب بود و لحظاتی که شاید تصور کردنش برای ما مقدور نباشد و خدا را شکر که خیلی مورد اقبال مخاطبین قرار گرفت. وی افزود: بسیاری از افرادی که در زندان ها هستند تماشاگر برنامه دیروز ما بودند و در جستجو هستند که شاید راهی باشد که بتوانند برگردند و به جامعه خود خدمت کنند. کسانی که اشتباه خود را پذیرفتند، یا خطای آنها ناآگاهانه بوده و یا الان کاملا پتانسیل خدمت به جامعه و مملکتشان را دارند. از مسئولین زندانهای کشور تقاضا میکنیم که طبق قانون زندانیان نادم و پشیمان را که دچار تغییر رفتار شده اند به دادستانی کشور معرفی کرده و تقاضای تخفیف کنند. چرا که قصه دیروز ما به دلیل فرجام خواهی است که از سوی رئیس زندان صورت گرفته و وقتی بتوان برای دل یک زندانی که به هیچ جا امید ندارد کورسوی امیدی به وجود آورد بزرگترین اتفاقی است که میتوان رقم زد.


پاسخ احسان علیخانی به کنایه رضا جاودانی


احسان علیخانی در پایان با اشاره به حواشی پیش آمده نسبت به برنامه روز گذشته عنوان کرد: دیروز نکته ای مطرح شد و کلی خبر با عنوان تیکه و متلک رضا جاودانی به احسان علیخانی منتشر شد. اولا عمو رضا جاودانی بزرگتر من است و روی سر من جا دارد و از او به خاطر محبتش خیلی سپاسگذارم. رفقای من در گروه ورزش بیشتر از گروه اجتماعی هستند. دوستان حق هم دارند، چون رویداد مهمی است؛ اما بپذیرید که در این شبها و روزها دوست داریم که قصه کامل بشود و اگر گاهی نتوانستیم زمان را مدیریت کنیم، من از شما جناب آقای جاودانی و همکارانتان عذرخواهی میکنم. انشاالله که سلامت باشید و بدانید که خیلی هم شما را دوست داریم. ولی من بودم زنگ میزدم، روی آنتن نمیگفتم. حالا شما صلاح دانستید گفتید. و الا از متلک خبری نیست و من مخلص بچه ها هم هستم.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها